نبض یک مرد

تنهایی را دیگر نباید به چیزی تشبیه کرد مثلا دیگر تنهایی شبیه به آدمی نیست که در فراق یار مانده باشد یا تنهایی شبیه به ویرانه ای از یک بنای عظیم ِ پس از جنگ نیست که همه رفته باشند از آن فقط می توانم ببینم که این روز ها آدم ها در حال ِ تنها تر شدن اند ... هرکس به طریقی و تنها تر شدن یعنی هر بار بر حجم اندوه ِ فهمیده نشدن مان افزوده شود ... و این رنجِ عظیم تنها تر شدن است همین نبض یک مرد...

      فکر کنید؛ کسی را، آنی را، که برای نخستین بار و توامانی که ازآن می گذرد همواره چون حال احساس عشق را در وجودت زنده کرده باشد، پس از قریب به دوهزار ونهصد و بیست روز بیابی؛ و در طی این همه سال هرگاه که سخن عشق بمیان آمده باشد بی آنکه بخواهی یا که بدانی ، ناخودآگاه تنها او در خیالِ رویاهایت مصور شده باشد و ذهن و وجودت مایه ای از او را به خود گرفته باشد. چونان است که هیچ دیگری جایگزین او نیست و نباشد و نخواهد آمد. فکر کنید حالا که او را دیده اید، حالا که با او سخن می گویید، آدمی را چه می شود، چیزی شبیه به تشویش از اینکه دست هایت را می گیرد و می فشارد و زمزمهء نبض یک مرد...ادامه مطلب

آخرش ما از این آشفتگی شبکه های اجتماعی و پیام رسان های متعدد باز می گردیم به همین بلاگفا و یاهو  و نهایتاً یک فیس بوکی برای پست های شبانه ... + والا قدیم ها حس و حالش بهتر بود ..الان همه چی شده تلگرام ، و واقعا خفه کننده شده ....  دمِ بلاگفا گرم که این شکلک های خاطره انگیز یاهو مسنجر رو تغییر نمیده یادش بخیر ... دبیرستانی بودیم با چه ذوق و شوقی می رفتیم کارت اینترنت می خریدیم که بیایم خونه با اون صدای دیال آپ وصل بشیم به شبکه و وارد دنیای اینترنت و بیایم توی یاهو مسنجر و جیرینگ جیرینگ ... قبل از هر چیزی هم ببینیم کی برامون آف گذاشته ... خوش بود ها ....ولی الان چی س نبض یک مرد...ادامه مطلب